توضیحی تاریخی در باب 8 مارس (بخش2)
(اول پست قبلی رو بخونید.) در 1910، کلارا زتکين از زنان مبارز آلماني، در دومين کنفرانس زنان سوسياليست با عنوان «کنگره بين المللي زنان»، پيشنهاد داد كه روز 8 مارس «روز جهاني زن» ناميده شود و قرار شد اين پيشنهاد يک سال در محافل مختلف زنان بررسي شود و به تصويب همه گروه هاي زنان برسد. بحث هاي زيادي بر سر انتخاب روز جهاني زن صورت گرفت و چنين استدلال شد که بايد روزي شاخص در ميان مبارزات زنان و نمونه اي الهام بخش از کوشش هاي آنان روز جهاني زن خوانده شود. پيش از آن، زنان سوسياليست اتريشي روز اول ماه مه را پيشنهاد کرده بودند. زنان سوسياليست آلمان 19 مارس را پيشنهاد کردند که مناسبت آن، مبارزه انقلابي آن ها در 1848 با رژيم پادشاهي پروس بود. بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعيين روز جهاني زن، انترناسيونال دوم (تشکيلات بين المللي احزاب سوسياليست و جنبش هاي کارگري آن دوره) از اين تصميم حمايت کرد. در 1913، دبيرخانه بين المللي زنان (يکي از نهادهاي سوسياليستي دوم) هشتم مارس را به پاس مبارزه زنان کارگر صنعت نساجي امريکا «روز جهاني زن» ناميد. همان سال، زنان انقلابي در روسيه تزاري و سراسر اروپا، مراسم 8 مارس را با تظاهرات و برگزاري ميتينگ گرامي داشتند. در 1914، که کشورهاي اروپايي درگير جنگ جهاني اول شدند، جنبش زنان به حاشيه رفت و فضاي سياسي حاکم اجازه برگزاري سراسري و گسترده روز جهاني زن را نمي داد. اما 8 مارس 1918 به روزي فراموش نشدني در تاريخ انقلاب روسيه تبديل شد که پس از پيروزي انقلاب اکتبر اين کشور رقم خورد.
از اواسط دهه 1930، که آتش يک جنگ جهاني ديگر شعله ور مي شد، برگزاري تظاهرات روز جهاني زن در برخي کشورهاي اروپايي غيرقانوني اعلام شد. با اين حال، در هشتم مارس 1936، زنان برليني به مناسبت اين روز تظاهرات کردند. در همان روز، تظاهرات هشتم مارس در مادريد اسپانيا نيز برپا شد و 30 هزار زن شعار «آزادي و صلح» سر دادند. در پي جنگ جهاني دوم، انقلاب ها و جنبش هاي رهايي بخش در گوشه و کنار جهان رخ داد. برگزاري هرساله مراسم 8 مارس نيز در بسياري از کشورهاي اروپايي به شكل علني يا غيرعلني ادامه داشت و به ويژه از دهه 1960 که موج دوم فمنيسيم شکل گرفت، با علاقه بيشتري همراه شد.
در دهه 1960، فضاي سياسي دنيا پرالتهاب بود. در آسيا و افريقا و امريکاي لاتين جنبش هاي رهايي بخش برپا شده بود و در کشورهاي اروپايي مبارزات آزادي خواهانه بالا گرفته بود. در چنين بستري، جنبش زنان نيز اوج و گسترشي چشمگير يافت. در امريکا و اروپا، زنان به مخالفت با سنن و قوانين مرد سالارانه برخاستند. آنان با طرح موضوعاتي همچون «حق طلاق»، «حق سقط جنين»، «تأمين شغلي»، «منع آزار جنسي»، «ضديت با هرزه نگاري (پ و ر ن و گر ا فی)» و «کاهش ساعت کار» مطالبات خود را مطرح كردند و به موفقيت هايي نيز دست يافتند. از اواخر دهه 1970 و با توسعه سرمايه داري، گروه هاي بزرگتري از زنان از خانه ها بيرون آمدند و درگير کار و تحصيل شدند، اما همچنان در جامعه موقعيتي درجه دوم داشتند. همين تناقض ها مسئله زنان را جديتر مي کرد و مسائل جديدي را در دستور کار فعالان زن قرار مي داد.
سرانجام سازمان ملل متحد نيز پا پيش گذاشت و در 1975(سال جهانی زن)، هشتم مارس را به عنوان «روز جهاني زن» به رسميت شناخت و در سال 1977 قطعنامه 8 مارس را تصویب کرد. از آن زمان به بعد، روز جهاني زن وجهه اي رسمي تر يافت و مقبوليت آن به نهاد هاي معتبر بين المللي نيز گسترش يافت. هشت مارس که بزرگداشتش پيش از آن نيز سابقه اي در ميان طرفداران چپ داشت، به روزي براي طرح و پافشاري بر آرمان هاي برابري جويانه همه زنان فارغ از باورهای سياسي شان تبديل شد و همه گروه هاي فعال در جنبش زنان، اعم از سوسياليست ها و ليبرال ها و..... آن را به رسميت شناختند. (پایان)
نوشین طریقی : نویسندده و روزنامه نگار